دنــیـایـی برای انــیـمه و اوتاکـو  

تک پارت 中の美しさ | زیبایی درون.

۱۴۰۰/۱۱/۱۹ 17:14

نویسنده این مطلب: ♡چـیتـوگه سـ□ـامـا ♡
موضوع: تک پارت • ☆ • ?

در حالی که چیپس را برمیداشت و داخل دهانش میذاشت و در تختش دراز کشیده بود انیمه ی مورد علاقه ی خود را تماشا میکرد.

ناگهان خشک شد شخصیت مورد علاقه اش در انیمه مرد.

کائا در حالی که اشکانش میریخت و فریادی زد و گفت : مــــیـــــزوکــــی کــــــون.

گوشی اش را به طرف دیوار پرتاب کرد و دراز کشید و اشکانش بالشت را خیس کرد.

 _ ☆ --------------- < • > --------------- ☆  _

مادر کائا چان در اتاقش را کوبید و گفت: دختره ی باکا زود بیا بیرون میخوای بمیری.

کائا چان با بی حوصلگی از تختش بیرون آمد و در را باز کرد و گفت: های های من میرم یک دوش بگیرم اوکـا ســان .

وارد حمام شد و به آینه نگاه کرد و یکدفعه داد زد : نانی نـانـی نـــــانـــــــی ؟

این پوستر روی دیوار چیه ؟

مادر کائا گفت : پس واقعا خودتی کائا.

کائا با خود تکرار کرد من عوض نشدم من عوض من عوض نشدم.

 

 _ ☆ --------------- < • > --------------- ☆  _

 

 

 


ادامه ی مطلب



𝔹𝕪:ℕ𝕐𝕏

نویسنده این مطلب: ♡چـیتـوگه سـ□ـامـا ♡
موضوع: تک پارت • ☆ • ?

در حالی که قدم میزد دست های سردش را جلوی دهانش گرفت . زمستان شده

بود و هوا سرد ، باران مانند شلاقی بر صورتش کوبیده میشد . سرعت قدم هایش را بیشتر کرد به ایستگاه اتوبوس رسید چندی بعد اتوبوسی ایستاد میکی - چان به سرعت وارد اتوبوس شد بر صندلی نشست و بیرون را تماشا میکرد باران بسیار شدید بود .

و اخبار ژاپن درباره ی هوای سرد این منطقه صحبت میکرد.


------------------- ♡ ▪  • ° • ▪ ♡ -------------------


میکی - چان به خانه رسید وارد خانه که شد مادرش جلوی ماری آمد و گفت اوکائری

میکی - چان کمی مکث کرد و ادامه داد چرا انقدر دیر اومدی هوا سرده برو پیش

 شومینه.

میکی - چان سری به عنوان باشه تکون داد تند وارد اتاقش شد لباس هایش را عوض کرد

در اتاقش یکدفعه ای به صدا در آمد مادرش وارد اتاق شد ، لیوان شیر را پیش میکی -  چان گذاشت و گفت میکی بخورش بدن تو ضعیفه مریض میشی. 

میکی- چان چیزی نگفت مگر او میتوانست چیزی بگوید؟  آری درست است او

 نمیتوانست حرف بزند برای همیشه ی همیشه ، او باید با دفترچه حرف هایش را

 مینوشت و دیگران را متوجه منظورش میکرد :)


چشم هایش از فرت بی خوابی به سرخی میزد سرش را روی بالش گذاشت در حالی که نگاهش سمت پنجره ی اتاقش بود چشم هایش بسته شد و به عالم خواب فرو رفت.


------------------- ♡ ▪  • ° • ▪ ♡ -------------------

 


بقیه ادامه مطلب !


ادامه ی مطلب



برچسب ها: تک پارت رز قرمز ?
𝔹𝕪:ℕ𝕐𝕏



1 2 3 4 5