کنچیوا مینا سان.

* بابت بی کیفیت بودن عکس اول پست گومن*

خب یک اتفاقی افتاد و من اومدم که از این انیمه پست بزارم .__.

من این انیمه رو وقتی خیلی کوچیک بودم دیده بودم و امم اصلا یادم نمونده که آخرش چه اتفاقی برای کوزت افتاد فقط یادمه که ژان وال ژان ( درست گفتم آیا ؟.__. ) کوزت رو میاد با خودش میبره و اون موقع هر قسمتش اشک بود که از گونه ی من پایین میومد انقدر که دلم برای کوزت و مامانش میسوخت *^*

خب میخوام کمی اطلاعات از این انیمه رو در اختیارتون بزارم ^--^

•°¤ ~_____________________ ~¤°•

این انیمه ، با ژانر تاریخی و درام با کارگردانی هیرواکی ساکورای و به نویسندگی توموکو کنپارو ، و با زبان دوبله شده ی فارسی در شبکه پویا پخش میشه ، این انیمه پخش اصلی از 7 ژانویه 2007 تا 30 دسامبر 2007 هست و تعداد قسمت های این انیمه 52 تا هست و انیمه ای قدیمی گفته میشه.

خلاصه این انیمه :

این انیمه حول محور دختری به نام کوزت می باشد . دختری که به خاطر مشکل مادرش مجبور میشود زیر دست مرد و زن ظالمی زندگی کند . همچنین این سرپرستان بد ذات در کمال بدجنسی از او کار می‌کشند و کوزت مجبور میشود از سه سالگی به خدمت این سرپرستان در آید. 

از سوی دیگر ژان وال ژان مردی قدرت مند است که در ادامه فرشته نجات کوزت میشود.

مینا سان رمان بینوایان هم وجود داره و به قلم ویکتور هوگو هست که نوشتنش 17 سال طول کشید و من واقعا صبر و سخت کوشی نویسنده رو تحسین میکنم!

یک حقیقت دیگه هم درباره ی رمان بینوایان هست که آپتن سینکلر نویسنده مشهور آمریکایی رمان بینوایان را به‌عنوان «یکی از شش رمان برتر تاریخ» معرفی می‌کنه.

از نظر تجاری این یک رمان کاملا معروف و محبوب هست به طوری که 

حتی در کشورهای انگلیسی‌زبان، این رمان معمولاً با عنوان اصلیِ فرانسویِ خود نام برده می‌شود.

و حالا صحبت های " ویکتور هوگو رو بعد از پایان این رمان "

" این کتاب که خواننده پیش‌ازاین لحظه در کلیات و جزئیات از این‌سو به آن‌سو می‌رود. یک فرایند از شر به خیر، از بی‌عدالتی به عدالت، از بطلان به حقیقت، از شب به روز، از اشتها به وجدان، از فساد اداری به زندگی؛ از حیوانیت به وظیفه، از جهنم به بهشت، از هیچ به خدا. نقطه شروع: جسم، مقصد: روح. یک هیدر در آغاز و یک فرشته در پایان. "

ویکتور هوگو جاه‌طلبی خود را درباره این کتاب برای ناشر ایتالیایی آن این‌گونه توضیح می‌دهد: درحالی‌که تفاوتی ندارد این کتاب توسطِ همگان خوانده شود، چرا که برای همه معنایی خواهد داشت. در انگلستان به‌خوبی اسپانیا معنی می‌دهد، در ایتالیا به‌خوبی فرانسه، در آلمان به‌خوبی ایرلند، در بندرگاه‌های تجارتِ جان‌گداز بَرده به همان خوبیِ امپراتوری‌های شَرم سارِ دارای بَرده. مشکلاتِ اجتماعی فراتر از مرزهاست. زخم‌های بشریت، زخم‌هایی که در بستر جهان اتفاق می‌افتد، در خط‌های قرمز و آبیِ کشیده شده بر روی نقشه متوقف نمی‌شود. هرکجا که مردان در جهل و نومیدی هستند، هرکجا که زنان برای تکه‌ای نان خودشان را می‌فروشند، هرکجا که کودکان کتابی برای آموزش یا خانه‌ای گرم ندارند، بینوایان درِ خانه‌ات را می‌زند و می‌گوید: «باز کن من برای تو آمده‌ام.»

^............................--------......^

خب من براتون توضیح های لازم رو در مورد انیمه و رمان بینوایان دادم و نظر خودم این انیمه خیلی عالیه و من واقعا عاشقشم *^*

چون شخصیت اصلی سختی های بسیار زیادی میکشه ، نبودن مادرش و کتک خوردن و کار کردن برای سرپرستاش ولی بازم امید داره و دست از امید داشتن نمیکشه *---*

خب فکر کنم کوزت هم شد یکی از گرل کراشای من XD

بعد یک چیز جاالب من توی اینترنت چند قسمت اولش رو دیدم دوباره .__. و همش اون پسره که دزدی کرد و بعد پیش ژان وال ژان کار کرد و خیلی بزرگ شد ( میفهمید کدوم رو میگم ؟ اسم پسره رو بلد نیستم ._. ) همش با کوزت شیپش میکنم *^*

ولی فکر کنم آخر کوزت ازدواج میکنهه کسایی که این انیمه رو کامل دیدندد بگندد با همین پسره ازدواج یا با یکی دیگه ازدواج میکنه و من تمام رویاهام و شیپ کردنام نابود میشه و افسرده میشم .__.

و خب فکر کنم وقت جانه گفتن رسیده ، جانه ^^