دنــیـایـی برای انــیـمه و اوتاکـو  

بررسی مانهوای "اشک روی گل های پژمرده"

۱۴۰۴/۰۶/۰۲ 22:57

نویسنده این مطلب: ♡چـیتـوگه سـ□ـامـا ♡
موضوع: مانهوا و مانگا • ☆ • ?

مانهوای اشک روی گل های پژمرده هنوز به پایان نرسیده ژانرشم عاشقانه و متاسفانه اسمات هست و به خاطر بعضی صحنه های +18 اش واقعا خوندن این مانهوا رو به کسی پیشنهاد نمیکنم =---= ولی خب فکر نکنم نوشتن و خوندن این پست ایرادی داشته باشه XD داستان مانهوا درباره ی زنی 33 ساله به اسم نا-هه سو هست که بعد از خیانت شوهرش زندگیش بهم میریزه و طی این ماجراها پسری 10 سال کوچیک تر از خودش به اسم بوم ته ها وارد زندگیش میشه و....

از اینجا به بعد پست اسپویل داره... هشدار

بچه ها این پست شامل دو بخشه یکیش داستان و دیگری گرافیک که اول میخوایم راجب داستان این مانهوا صحبت کنیم D:

اول داستان ما با زندگی نا-هه بیشتر آشنا میشیم، زنی 33 ساله که اسم شوهرش کانگ مینچول هست و به خاطر فقر و بدهی های زیادی که داشتند مجبوره از صبح تا شب کارهای مختلفی رو انجام بده تا بدهی هاشون رو پرداخت کنه..... توی این 65چپتری که من خوندم بیشتر در مورد زندگی نا-هه سو و گذشته ی این فرد صحبت شده و در مورد زندگی بوم ته ها ما هنوز چیز زیادی نمیدونیم و برای مائه خواننده هنوز زندگیش مشکوکه به جز یکسری اطلاعات ریز که احتمالا بچه نامشروع پدرش هست و یک برادر بزرگ تر از خودش داره که در بچگی مورد آزار و اذیت این برادرش قرار میگرفته... و در کل هنوز گذشته این بشر برای ما کامل نشون داده نشده پس توی این پست بیشتر میخوام راجب گذشته ی نا-هه سو و کاراکتر کانگ مینچول صحبت کنم و راجب بوم ته ها کمتر...
یکی از چیزهایی که این مانهوا رو خاص میکنه اینه که داستان این مانهوا برعکس اکثر عاشقانه های دیگه حالا چه انیمه و چه مانهوا در دوران نوجوانی یا حداقل در دوره سنی 20 سالگی اتفاق نمیوفته و حول محور اولین عشق کاراکتر های داستان نیست، بلکه کاملا برعکسشه‌ و راجب مسائلی از جمله خیانت، عشق دوم و فقر صحبت میشه چیزهایی که من و شما توی بقیه ی مانهواها اصلا ندیدیم!!!
بچه ها من انیمه های عاشقانه خیلیی زیادی توی زندگیم دیدم و کلا با همین انیمه های شوجو و عاشقانه بزرگ شدم XDD و همیشه وقتی این آثار رو میدیدم وقتی به قسمت آخر میرسیدم که کاراکتر ها عشقشون رو بیان میکردند و وارد رابطه میشدند (اکثرا هم دبیرستانی بودند) همیشه یک سوال توی ذهنم ایجاد میشد این که آینده ی این دو نفر قراره چی بشه؟ آیا واقعا تا آخر عمر قراره همیشه عاشق بمونند؟ و آیا های زیاد دیگر...

و میگم دوباره یکی از چیزهایی که باعث شد من این مانهوا رو دوست داشته باشم این بود که همین آینده در زمان حال روایت شد، آینده ای که در اون نا-هه سو و کانگ مینچول کاملا یک مرد و یک زن بالغ بودند و در سن 33 سالگی در کنار هم چیزهای خیلی زیادی رو تجربه کردند و دومین چیز میشه گفت تابوشکنی.. بله‌ توی ایران حقیقتا فاصله سنی که در اون زن بزرگ تر از مرد باشه رایج نیست و چه بسا که این فاصله سنی 10 سال باشه!! و اون وقت چه حرف هایی که زده نمیشه و فکر نکنم توی کره هم چندان رایج باشه که یک زن 33 ساله و یک پسر 23 ساله در حالی که اون زن یک بار طلاق هم گرفته با هم قرار بزارن و توی ایران هم همین طوره.
در هر حال نظر من اینه که این چیزا به خود اون دو نفر مربوطه چون هر کس عقاید مختلفی در این زمینه داره و نظرهای مختلفی هم میده... حقیقتا من هم با فاصله سنی زیادی که بین نا-هه سو و بوم ته ها وجود داره به شدت مخالف بودم=--= ولی خب ته ها کاملا با بقیه ی پسرهای 23 ساله ی دیگه فرق داره و بچه نیست و از کانگ مینچول 33 ساله خیلی جنتلمن تره *^* شاید به خاطر تجربه هایی که داشته و توی داستان فعلا نشون داده نشده (احتمالا این قضیه توی چپترهای آینده مشخص میشه) و کاملا میتونه با اخلاقیات نا-هه سو کنار بیاد به خصوص اینکه نا-هه سو حتی با بقیه ی زنای 33 ساله هم فرق داره به خاطر وضعیت سختی که توی زندگیش داشته...

حالا دوست دارم راجب خود کاراکتر ها و روابط بینشون صحبت کنم ^^ اول بریم سراغ ازدواج و رابطه بین نا-هه سو و کانگ مینچول... هه سو و مینچول توی دوران دبیرستان با همدیگه آشنا میشن، این دو نفر توی یک محله ی فقیر نشین زندگی میکردند و مینچول هم تنها زندگی میکرد اگر اشتباه نکنم والدینش فوت کرده بودند، وضعیت هه سو هم با وجود والدینش چندان بهتر از مینچول نبود و به شدت فقیر بودند و هر دو به نوبه ی خودشون زندگی سختی رو داشتند.. که کم کم بهمدیگه نزدیک میشن و رابطشون رو شروع می‌کنند.
یک جمله ای رو شنیده بودم این بود که: دو نفر که زندگی مشابهی رو داشتند همدیگه رو پیدا کردند و این جمله راجب این دو نفر صدق میکرد ولی سرانجام رابطشون چی شد؟ خیانت و جدایی‌... و همیشه هم اینطور نیست که شما فردی که بهتون از نظر شرایط زندگی نزدیک هست رو پیدا کنید و خوشبخت بشید.
خلاصه این دو نفر عشق خیلی قشنگی رو شروع کردند و واقعا اون تیکه هایی از مانهوا که رابطه این دو نفر در گذشته رو نشون میداد من واقعا از شدت درد قلبم فشرده میشد... هر دو نفرشون با زندگی سختی که داشتند کنار هم چیزهای خیلی قشنگی رو تجربه کردند، اولین بارهاشون، اولین بوسه، اولین عشق و اولین جرقه احساسات.. مینچول هم درس میخوند هم کار می‌کرد که برای هه سو گوشی بخره تا بتونند باهمدیگه صحبت کنند و از اون طرف هه سو وقتی شرایط زندگی بهش فشار میوورد و گریه میکرد پیام های مینچول تنها چیزی بود که خوشحالش میکرد و این دو نفر تیکه گاه همدیگه شده بودن...
مینچول با خودش میگفت: من عمرا نا هه سو رو ول کنم و خداییش اگه اول مانهوا از زمان دبیرستان این دو نفر شروع میشد با وجود این صحنه ها کدوممون به این فکر میکرد که اخر رابطشون منجر به خیانت بشه؟ چی شد که اینجوری شد؟
راجب اینکه چی شد که اینجوری شد، نظر من اینه : شرایط سخت و فقر

بیشتر بازش میکنم.. هه سو و مینچول هردوتاشون توی دوران نوجوانی زندگی سختی رو داشتند و خب وقتی هم که تصمیم گرفتند باهمدیگه ازدواج کنند این دنیای قصه سیندرلا نبود که پری مهربون یک کامیون پول بهشون بده =---= پس در نهایت ازدواج ساده ای کردند و رفتن سر خونه زندگیشون و قصه ی ما به سر رسید... کلاغه اهممم نه متاسفانه اینجوری نشد!!
حقیقتا اینجاشو دقیق نمیدونم که چرا هه سو و مینچول اون همه بدهی بالا اوردن، ولی قطعا این قضیه تاثیر خیلی بدی روی رابطشون گذاشت و این دو نفر اجبارا از همدیگه طلاق گرفتند ولی با همدیگه توی یک خونه زندگی می‌کردندتا فکر کنم بعدا دوباره ازدواج کنند..و این زنگ زدن طلبکار ها و اینکه اومده بودن خونشون داد و فریاد میکشیدند تاثیر بدی روی هه سو گذاشت و باعث شد از اون به بعد از داد زدن و... بترسه و بعدشم که مجبور شد بره از صبح خیلی زود تا آخر شب کار بکنه.. و فکرشو بکنید مینچول داشت چه غلطی میکرد؟؟ بله کار نمیکرد چون کار پیدا نمیشد یا حداقل اندازه ی هه سو تلاش نمیکرد اخه مردک بی همه چیز چطور هه سو اون همه کار پیدا میکرد و کار می‌کرد که زودتر بدهی ها رو پاس کنه تا حداقل بتونید یک روزی رنگ خوشبختی رو ببینید ولی تو کار پیدا نمیکردی؟؟ آخرشم که رفت توی یک شرکت کار کرد و فکر می‌کنید چی شد؟ به هه سو با دختر 25 ساله ای به اسم آری خیانت کردو میدونید ذهن این آدم چقدر کثیف بود؟؟ از هه سو پول میگرفت پولی که با زحمت زیاد به دست میوورد و برای خودش عطر میخرید تا پیش آری بوی خوبی بده..

بچه ها یک چیزی رو قبلش بگم تا متن بعدی رو میخونید دچار اشتباه نشید من نمیخوام خیانت رو توجیح کنم یک آدم خیانتکار از حیوان هم کمتره و خیانت خیانته و دلیل اوردن براش هم کار احمقانه ایه ولی دارم تاثیرگذاری شرایط رو، روی هر دو نفر این ها میگم قطعا وقتی شرایط روی هه سو تاثیرگذار بوده روی مینچول هم بوده ولی خب مینچول کار اشتباهی کرد و طرز تفکر خیلی مسخره ای داشت. حتما شما هم این جمله ی کلیشه ای رو شنیدید داشتن پول خوشبختی نمیاره.. که من هم قبول دارم اره واقعا خوشبختی نمیاره خیلی از مسائل و مشکلات با پول حل نمیشن ولی بیاین منطقی باشیم نداشتنش هم قطعا بدبختی میاره!! فشار های زندگی‌‌..... فکرشو بکنید مجبور باشید از صبح ساعت 4 و 5 کار کنید تااا اخر شب ساعت 12 و تازه اونم هر روز چه قدر میتونید دووم بیارید؟ چند سال؟ چند وقت؟؟؟؟؟ و هه سو این وضعیت رو متحمل بود پس قطعا این فشار ها اون رو تبدیل به ادمی کرده بود که نمیتونست دیگه شبیه به قبل واکنش نشون بده و یا حوصله میکاپ کردن و رسیدن به خودش رو داشته باشه و یا اصلا پولش رو چی؟ داشت؟ نداشت و یا این فشارها اون رو تبدیل به ادمی صرفه جو کرده بود ادمی که لباس هاش رو پینه میکرد و کوچیک ترین چیزی هم برای خودش نمیخرید این ها همش به خاطر کار زیاد و فقر بود...

ولی خب مینچول چی؟؟ مینچول همش از این وضعیت هه سو ناراضی بود که چرا هه سو مثل پیرزن ها رفتار میکنه‌، چرا به خودش نمیرسه و چرا مثل یک عروسکه که هر کاری هم کنی و هر کاری هم بشه واکنش نشون نمیده.‌‌...

مینچول هم سختی کشیده بود درسته بچه ها اون هم به آینده ای فکر میکرد که توش بتونه با هه سو خوشبخت زندگی کنه و بچه دار بشه ولی متاسفانه آدم عمل نبود و انتظار بی خود داشت نه اندازه ی هه سو کار می‌کرد تا حداقل بدهی رو زودتر پرداخت کنند نه توانایی درک هه سو رو داشت که چرا هه سو اینجوری شده... و آخر سر هم رفت خیانت کرد به قول خودش با دختری که 8 سال ازش کوچیک تر بود، به خودش میرسید و هر روز عطر جدید میزد و کیوت و دخترونه بود... واقعا که الان دلم میخواد بهش فوش بدم =---= البته بچه ها آری تقصیری نداشت.‌.‌ چون اصلا از جریان زندگی مینچول خبردار نبود و مینچول اون رو گول زد..‌
ولی چرا مینچول حتی بعد از خیانت هم تمام فکر و ذهنش هه سو بود و نمیتونست با آری رابطه ی جدی ای رو شروع کنه ؟ آری هم با ازدواج موافق بود در حالی که آری همه ی شرایط رو داشت هم پدر پولدار داشت هم به قول خودش بامزه بود مثل هه سو شبیه پیرزن ها رفتار نمیکرد ولی چرا مینچول این دختر بدبخت رو هم داره انقدر اذیت میکنه؟؟

دلیلش مشخصه وابستگی.. بچه ها حداقل من نمیتونم اسم احساسات مینچول رو عشق بزارم چون اگه عاشق بود خیانت نمیکرد ولی مینچول همه ی اولین بارهاش با هه سو بود و نمیتونست قبول کنه که دیگه هه سو پیشش نیست و اون هنوزم هه سو رو میخواست، دست پخت هه سو و تمام کارهایی که هه سو براش میکرد... و آری بنده خدا متوجه نمیشه که هرچقدر هم سعی کنه براش دنده کباب درست کنه، خودش آشپزی کنه و براش بهترین هم باشه مینچول عاشق اون نمیشه چون به گفته ی خود مینچول آری هنوز بچه بود و تجربه نداشت ولی هه سو با تجربه و عاقل بود.. خب عوضی اگه انقدر هه سو رو میخوای خب چرا خیانت کردی.... لابد چون هه سو گل پژمرده ای شده بود و به جز توئه خیانتکار فرد دیگه ای رو توی زندگیش نداشت تا وقتی که ته ها اومد توی زندگی هه سو و محاسباتش رو بهم ریخت :>>

حالا چیتوگه اینا که از همون اول سختی میکشیدن چطور اوایل، رابطشون خوبب بود؟؟
نظرمو بخوام بگم اینه که وقتی که هه سو و مینچول رابطشون رو شروع کردند دو تا بچه ی دبیرستانی بودند که اون همه مسئولیت سنگینی روی دوششون نبود، هنوز مستقل نشده بودند، هنوز باهمدیگه زیر یک سقف نرفته بودند و هنوز بدهی نداشتند و اون وقت هه سو کار نمیکرد و مدرسه میرفت.‌..‌‌

ولی باید اعتراف کنم سر همچین صحنه هایی من اشکم در اومد =)) و واقعا جز معدود مانهواهایی بود که تونست اشکمو در بیاره و در این حد سرش قلبم درد بگیره @---@

میدونم پست خیلی طولانی میشه چون قراره درباره ی گرافیک مانهوا هم یک چیزهایی رو بگم ولی دوست دارم رابطه ی ته ها و هه سو رو هم راجبش صحبت کنم ، پس امیدوارم که از این جا به‌ بعد پست رو هم با صبر و حوصله بخونید D:

بچه ها یکی از چیزهایی که مردد بودم که این پست رو بزارم یا نه این بود که مانهوا در حال انتشاره به خاطر همین خیلی از چیزها نامشخص مونده این که چجوری ته ها عاشق هه سو شده و... و من معتقدم که واقعا عاشقه با وجود اینکه بی احساس به نظر میرسه ولی در مواقعی که با هه سو هست احساسات بیشتری از خودش بروز میده و چند جای مانهوا هم گفته که مهم نیست تو به من چقدر درد بدی، اون درد برای من شیرینه...
و رابطه ی این دو تا با وجود فاصله‌ سنیشون به خاطر متفاوت بودن ته ها مشکلی ایجاد نمیکنه و ته ها کم کم داره تلاش میکنه تا اون درد خیانتی که هه سو از طرف مینچول دیده رو درمان کنه و مینچول فقط خیانت نکرد اون در حین این که با هه سو بود اعتماد به نفس اون رو با حرفاش خورد کرده بود. با حرف هایی از این قبیل که:
این لباس پیرزنی چیه دیگه میپوشی؟؟؟ چرا عین پیرزنا رفتار میکنی؟؟؟

و هه سو به خاطر شرایط سختی که تحمل کرده نمیتونه به ته ها کامل تکیه بکنه چون فکر میکنه اونم روزی ترکش میکنه و با یک نفر دیگه ازدواج میکنه و با این حرفا و فکراش هم ته ها رو آزار میده هم خودش رو... ته ها به خاطر عشق اول هه سو کلی درد رو تحمل میکنه و نگرانی هایی هم داره...و حالا این نگرانی ها به خاطر چیه؟ بله ته ها یک کارهایی رو توی طول مانهوا انجام داده با اینکه بیشتر مانهوا رو اسپویل کردم اینو نمیکنم D: که به نظر خودش اگر هه سو بفهمه ممکنه که ازش متنفر بشه و خب نظر منو بخواید این بی معنیه، و وقتی که هه سو به اون درجه ای برسه که بتونه مینچول رو کاملا فراموش کنه و با ته ها این مشکلات احساسیشو حل بکنه فکر نکنم دیگه این قضیه براش مهم باشه..و از نظر هه سو رابطه ی بین خودش و ته ها اینطوریه که ما فقط بدنامون به همدیگه نیاز داره (خودتون متوجه شید لطفا XD) در حالی که ته ها عاشق هه سو هست و هه سو هم داره کم کم به ته ها حس پیدا میکنه ^^ هرچند که بچه ها من حدس میزنم ته ها با کارهایی که توی طول داستان انجام داد یک ردفلگه خیلی باهوشه XD
فکر میکنم بیش از حد راجب داستان صحبت کردم بریم سراغ بخش بعدی پست یعنی گرافیک مانهوا...

گرافیک این مانهوا به خصوص ظاهر هه سو خیلی مورد نقد قرار گرفت و من واقعا به هیت هایی که این مانهوا به خاطر گرافیکش میگیره حق میدم =---=

ظاهر هه سو توی مانهوا یک زن 33 ساله جوون و خوشگل محسوب میشه، ولی خیلی یک جوری نیست؟ انقدر ظاهر رنگ پریده و سرد و صورت کوچیک و بدن خیلی برجسته... حقیقتا احساس میکنم مانهواکای گرامی به جای اینکه بیشتر به فیس اهمیت بده انگار خوشگلی رو توی بدن پرفکت و خیلی برجسته می‌دیده ^^
منظورم اینه که با وجود همچین دخترایی توی مانهوا:

دانلود: کلیک

آیا واقعا هه سو که انقدر سرد به نظر میرسه جذاب به نظر میاد؟؟؟ این به کنار صورتی به این سردی و همچین بدنی واقعا اون رو شبیه عروسک های جن×سی کرده =-----= فکرشو بکنید بقیه ظاهر هه سو رو به آدم فضایی شباهت میدن به خاطر چشم های خیلی درشت و صورت خیلی استخوانی و سرد و بدن بزرگ‌‌‌‌.....
و در کل نه تنها هه سو بقیه ی کاراکتر ها هم همچین ظاهری رو دارن و گرافیکش میتونست خیلی بهتر باشه...
هرچند که وقتی مانهوایی با همچین ژانری میخونی نباید انتظار بیشتری داشته باشی :/

نتیجه گیری:

در کل این مانهوا داستانش و نکته هایی که داخلش بود خیلی منو جذب خودش کرد اینکه واقعا همه چی به ظاهر نیست کانگ مینچول مردی که ظاهر خیلی جذابی داره ولی خیانتکار و انقدر ***** هست D: و اینکه آدم ها تغییر می‌کنند در طول زمان و خود ما چه بخوایم چه نخوایم زندگی تاثیراتش رو، روی ما میزاره ولی در نهایت اون عشقی که واقعی باشه باقی میمونه.. ولی خب این مانهوا نقطه ضعف هایی هم داره، صحنه های +18 و گرافیک داغونش واقعا مانهوا رو حیف کرده و میتونست برای من مثل مانهوای آزاد در رویاها جز بهترین ها باشه ولی نشد که بشه XD
نظر شما چیه دوستان؟ D: ماجرای اون عکس اول پست هر کسی که مانهوا رو میخونه روی ته ها و یا مینچول کراش میزنه... ولی من بلهه روی بابای ته ها کراش زدم XDاخه بدون شوخی بیاید این عکس رو ببینید.

لعنتی انقدر جذاب بودن باید جرم محسوب بشه *گریه کردن اصلا بابای ته ها از خود ته ها جوون تره =---= یکطمینتیایاینیمسمزتیختیتسنسجسجسح
آهنگی که داره توی مغزم پلی میشه:
He love me
He give me
All his Money that Gucci Prada
Comfy My Suger daddy

و من با وجود این عکس با خودم گفتم چه داستان جالبی میشد اگه هه سو پلیس بود و ته ها مجرم =---=



از جمله نقطه قوت های مانهوا وجود همچین صحنه های قشنگیه

*-----*



به خدا که روی مامان بابای ته ها کراش زدم XDD

دانلود: کلیک

میخوام یک مانهوای جدید رو بخونم اسمش هست آینه سیاه با این کلیپ به نظر مانهوای دارکی به نظر میرسه ولی خب پیش به سوی خوندن @---@

دانلود: کلیک

مرسی از ته ها که انتقام هه سو رو گرفت و دل همه ی مارو خنک کرد =---= یکی از چیزهایی که توی این مانهوا دوست داشتم همین کارمائه XD ولی در عین اینکه از مینچول بدم میاد به شدت دلم براش میسوزه، دلم برای رابطه ی قدیمی هه سو و مینچول میسوزه چیتوگه به خودت بیا واقعا داری برای یک خیانتکار دل میسوزونی؟ =----= هعی ولی همه ی کاراکتر های اصلی این مانهوا به روش های متفاوت زندگی سختی داشتند..
آریگاتو گزایماشتا که تا اینجا پست رو خوندید و امیدوارم که خوشتون اومده باشه ^^
دوستتون دارم میناااا تا پست بعدی جانههه >~<






برچسب ها: مانهوا عاشقانه ? بررسی مانهوا ?
𝔹𝕪:ℕ𝕐𝕏



1 2 3 4 5